اینجا اطلاعات نیست سؤال نپرسید
✍به قلم شنیدستم
❇️سالها پیش، در آخرین روز هفته، سراسیمه وارد بانک شدم ساعت ۱۲ و خُردهای را نشان میداد، باید از حسابم ۲۰ هزار تومان برداشت میکردم، عابر بانکم جیب آن یکی کتم در خانه جا مانده بود! یاد ندارم اما زمان نداشتم، گویا آخرین مهلتی بود که باید این پول را برای هزینهی کاری به یک حساب دولتی واریز میکردم.
❇️پنجشنبه بود و یک رفت و برگشت تا منزل مصادف میشد با تعطیلی شعب! به ناچار نزد تحویلدار رفتم، میشناختمش، همدیگر را بارها ماه محرم در تکیهِ فامیل دیده بودیم، بعد از اینکه گلویم را صاف کردم ضمن سلام دردمندانه! شرایطم را توضیح دادم تا شاید افاقه کند، آنطرف باجه در جواب سلامم سری تکان داد و گفت: فلانی باور بفرما راهی ندارد جز اینکه عابر بانکت را بیاوری! گفتم: هیچ راهی؟ باز فقط سرش را به علامت تاسف تکان داد!
❇️ناامید به سوی درب راه افتادم که چشمم به تابلوی “رئیس شعبه” روی میزِ سمت ِ خروجی بانک افتاد (از یک برههای به بعد رؤسای برخی بانکها برای تکریم ارباب رجوع میز را اصطلاحا در پایین مجلس گذاشتند) رئیس با لبخندی از من استقبال کرد و گفت در خدمتم.
❇️ماوقع را شرح دادم، یک فیش دریافت از کشوی میزش برداشت، قسمت پایین آن نوشت برداشت وجه بلا مانع است و دو دستی تحویلم داد…کارم انجام شد.
❇️همهی ما در طول زندگی یکبار هم که شده با تابلوِ
” اینجا اطلاعات نیست سؤال نپرسید”
مواجه شدهایم! اما جایی دیگر هم، طرف میگوید:
” بیا تا بهت آدرسو نشون بدم”
و پیاده همقدم شده تا سختمان نباشد و در یافتن مقصد، بخشی از راه را با قوت قلب بیشتر و بدون سردرگمی با او سر کنیم، آری برخی اوقات میتوان درماندهای را راهنمایی کرد اما دریغ میکنیم! در حالیکه هستند کریمانی که هست و نیست خود را وقف آرامش و آسایش دیگری میکنند.
📌 چه زیبا گفت سنایی:
وآنکه سیمات نداد زر بخشش
وآنکه پایت برید سر بخشش
❇️امروز “روز اهدای عضو اهدای زندگی” است، چه بزرگ منشند آنانکه در طول حیات فرم اهدایِ عضوشان را پُر میکنند، با این نیت که بعد مرگشان نیز سفره کرمشان باز بماند و خیرشان به کسی برسد. و چه فرخ طالعانی که در هنگام مرگ ِ مغزیِ عزیزشان با جان و دل میبخشند آنچه را که اختیار نبخشیدنش را دارند.
🛑 ۳۱ اردیبهشت “روز اهدای عضو اهدای زندگی” گرامیباد.