#داداش کاش ندانی چه بلایی سر #دل مان آمد!
هرچه بود بر سرِ #دل آمد…
تپید، ریخت، گرفت، شکست، تنگ شد، ترکید، سوخت و یکسال هرچه تو را خواست، نشد!!
عزیزترینم اصلا سابقه نداشت این همه وقت بیخبرمان بگذاری و در #دل مان آشوب به پا کنی! تو که حتی #دل ت نمیآمد لحظهای از دوست و فامیل غافل باشی چه برسد به پدر و مادر و برادر و همسر و فرزند! چه شد که اینچنین #دل کندی و رفتی!
مهربانم، من به قربان آن #دل دریاییات، تو آنقدر اهل مقابله نبودی که حتی در مقابل کرونا هم کوتاه آمدی! و شک ندارم آن #دل بی کینهات الان کرونا را هم بخشیده است.
راستش را اگر بخواهی صادقانه میگویم حالِ #دل همهی ما خوب نیست، امیدوارم حال #دل تو خوب باشد، #دل تو هم که گرفت وعدهی ما همان مبل تک نفره، بنشین رو به رویم، برایت چای میآورم، این بار فقط تو حرف بزن، من میخواهم یک دل سیر ببینمت، بشنومت.
#پژمان جانم، تا یادم نرفته این را هم بگویم، که نگفتنش بر #دل سنگینی میکند، داغ بوسهات بر #دل ماند! دوران بیماریات نشد ببوسمت، حلالم کن! باور کن نه بغض اجازه میداد و نه توانش را داشتم، باور کن ترسیدم بفهمی رفتنی شدی!
سنگ صبورم الان میفهمم علت انتخاب اسم #هانا چه بود! گویا میدانستی نفست به شماره میافتد و فرصت نوشتن #تیترآخر را به #نسل_آخر نمیدهد!
بغضم گرفت اجازه بده ادامه ندهم نه من توان ادامه دادن دارم و نه تو #دل شنیدن و گریه نکردن….