یادواره ۴۰۰ شهید ۴ تیره ایل خزل
✍ لطیف صادقی
امروز ۴۰۰ پرنده از آسمان( آسمان آباد ) نظاره گر شور و شعور مردمی بودند که برای تجلیل از ارمانها و حماسه های جاویدان سالهای افتخار گرد هم آمده و برای هم قطاران چریکی پوش و برنو بدست خویش، دست تکان میدادند
حاج نعمان چه زیبا روایتی داشت از روزهای خون و خوف خطر …
که براستی شهیدان زنده اند و ناظر بر اعمال و رفتار و کردار ما …
صدای حزن انگیز ساز سرنا و شکوه ضرب آهنگ دهل و ( پروقه گلوله ) هوایی، با هلهله زنان ایل ممزوج و یاد آور ( شین گرم دایه پیره ) بود و گاهی اوقات بغض گلویمان را میفشرد و به یاد یاران از میان رفته ناخودآگاه اشکمان سرازیر میشد، انگار حاج یادگار امیدی کنارمان نشسته بود
کمی آن طرف تر یدالله مظلومی را دیدم با دستانی لرزان و غرق در خاطرات فتح میمک
امروز برای تجلیل از حماسه های ایل خزل همه آمده بودند از ایلات مختلف از ارکوازی، کلهر، ملکشاهی، شوهان، عالیبیگی، میشخاص، ریزوند و…
چه زیبا اتحادی شکل گرفته بود از تجلیل و تکریم شهیدان و چه پیشواز قشنگی برای برگزاری کنگره سه هزار شهید استان ایلام
افسوس که جای (ولیمحمد امیدی) با آن تیپ اسطورهایش خالی بود که حماسه مردان ایل را زنده کند و ندا برآورد:
یه میمک جنگه سینه وه سینه
هشکه گلالان تلوه نای خوینه
ده سر اوو لی جه کور دا نمیه
ده ویشه او گرم اگرر دمیه
میمک وارانه ژه خرمه گوله
باثی بردنه تا شتر مله
یه بعثی نیه باد خزانه
خوین چیو بره زای ریو کلوزانه
دل کم بیه شور گریوه زار زار
بنیشیم له پس پرده شو تار
خور طلوع بکیگ و سر دنانه
برانن بعثی دشمن بیگانه
نوزدهم آبانماه ۱۴۰۰