به بهانه ۱۷ مرداد روز خبرنگار
✍به قلم آرمان مهدویفر
خیلی قبلتر جایی خوانده بودم:
” آخر دنیا
کمد لباس مردی است!
که یک شال زنانه
سالهاست درونش جا مانده …”
آن روزها این جمله خیلی به دلم نشست و در گوشهای از ذهنم محبوسش کردم، اما این روزها دلم بدجور بیطاقتی میکند که دست به کار شوم و خودم آخر دنیا را تصویر ذهنیتان کنم!
آدم به مقتضیات سنی و یا اتفاقاتی که در طول زندگی برایش رقم میخورد گاهی اوقات تفکراتش نیز تغییر میکند، نمیخواهم موضع بگیرید که فلان و بهمان که این جمله را قبول ندارید! چون همانطور که آدم بعدها به آلبوم عکسهای قدیمیاش نگاه میکند، کمترین بازخوردش میشود ایراد به مدل مو و لباسی که پوشیده است و گهگاه نیز برخی ایدهآلهای گذشتهاش را به سخره گرفته و از فکر کردن به آن نیز اجتناب میورزد! پس عجله نکنید شاید شما هم فردا روزی به حرف امروزم رسیدید!
راستش را بخواهید همیشه انشاءهایم را در ده دقیقه پایانی کلاس مینوشتم و کل زمان اولیه را فقط لنگ چگونه آغاز کردنش بودم! خدا میداند در طول زندگی چندین درخت را نابود کردم و چه تعداد کاغذ را مچاله! که تا شاید خروجی قلمفرساییام موجب چینی بر پیشانی و ابروی مخاطبم نشود.
از آن زمان تا الان، همیشه و کنون، برای هر جملهای که مینویسم، میشود معانی زیادی متصور شد و برداشتهای مختلفی داشت، اما همیشه خواستهی ذهنی من این بوده که کاش نیتِ دست به قلم شدنم، بی کم و کاست به مخیله خواننده خطور کند تا به جای هرگونه برآشفتگی و دلسردی از ادامه مطالعه، آرامشی خاص و لبخندی ملیح بر چهرهاش نمایان شود و رغبتی شیرین او را به ادامه مطالعه کلماتِ چیده شده در کنارِ همم تشویق کند.
باری بهر جهت اگر زیاد از اصل مطلب دورتان نکردم خواستم بگویم، بعضی مواقع هم مینویسی که تا شاید بدانند تو هم با حوادثِ ناخوشایندِ پیرامون دغدغهمند میشوی و از اتفاقاتِ مثبت خرسند. حال اگر موافق باشید گریزی به روز خبرنگار و فلسفه وجودی آن بزنیم و پس از آن یادی کنیم از یکی از پیشکسوتان رسانه و در پایان تعریف ِ آخر دنیا! از دیدگاه نگارنده.
روز خبرنگار است و حقیر نیز به تأسی از جملهای معروف از سید شهدای اهل قلم، شهید آوینی که خاطر نشان کرد: “حلقوم ها را میتوان برید اما فریادها را هرگز، فریادی که از حلقوم بریده بر میآید، جاودانه میماند” اعتراف میکنم که رسالت کار خبر و خبرنگاری در کنار اطلاع رسانی، همواره تلنگر و به چالش کشیدن مدیران و مسئولانی است که گاها اهداف اولیه انقلاب را فراموش کرده و چهار نعل از آن دور میشوند! که این مهم فقط و فقط با ایجاد قانونی بی کم و کاست در جهت صیانت از خبرنگاران صورت میپذیرد که هرگاه روزنامه نگاری دست به قلم شد و مدیر خطاکاری را به چالش کشید، بیشتر امیدوار به برخورد با آن مدیر باشد نه نگران آخر و عاقبت خویش!
آری سید ابراهیم رئیسیِ برآمده از بطن قوه قضائیه که هماکنون نیز سکاندار دولت انقلابی است بهترین گزینه برای این اقدام و عمل به آنچه گفته شد است که اگر همچنان بر شعارهای دوران کاندیداتوری خود استوار است، میتواند در راستای دولت قوی و مردمی با حفظ و مصون نگاه داشتن خبرنگاران (البته آنان که رسالت خویش را دفاع از محرومان و اعاده حق به مظلومان میدانند، نه آنانی که به ظاهر بقای خویش را در مدح و ثنا!) به اهداف خود که مهمترین آن مبارزه با فساد به ویژه فساد اداری است نزدیکتر شود، که به حق خواسته عموم مردم و تمامی خبرنگارانِ واقف بر وظیفه خویش این است.
در پایان نیز ضمن گرامیداشت یاد و خاطر خبرنگارِ شهید محمود صارمی که به حق سالروز شهادتش یعنی ۱۷ مردادماه را روز خبرنگار نامیدهاند و حاج پژمان مهدویفر خبرنگار پیشکسوت رسانه که ناباورانه آسمانی شد و تنهایمان گذاشت، خاطر نشان میکنم که:
“آخر دنیا، کمد لباسی است که پیراهنِ چروکیدهی مردانهای در آن به یادگار مانده است که نه دیگر بوی آن مرد را میدهد و قامتش راست و ریستش میکند و نه دیگر دلِ شستن و اتو کشیدن آن را داری…”
روحشان شاد و یادشان گرامی
“روز خبرنگار بر تمامی فعالان عرصه خبر و اطلاع رسانی گرامیباد”